داستان های واقعی SECRETS

داستان های واقعی Secrets

داستان های واقعی Secrets

Blog Article

بعد از مدت زیادی، جریان را برای نزدیکان خود تعریف کردند و تصمیم گرفتند که هرگز به آن جاده نزدیک نشوند.

افسانه خانه اسرارآمیز وینچستر بیش از یک قرن دوام آورده است؛ به‌ویژه زمانی که فیلمی با بازی هلن میرن این داستان را به آگاهی عمومی رساند.

علیرغم اینکه چیزی برای شناسایی او در صحنه پیدا نشد، پلیس توصیفات او را به مقامات سراسر کشور ارسال نمود.
داستان
تو بـه چه دلیل هرروز همین روضه را می‌خوانی و همان ناسزا را تکرار می کني؟

آنسون داستان را از جایی شروع می‌کند که یک زوج جوان یک‌ سال پس از این جنایت تصمیم می‌گیرند این ملک زیبا و چشم‌گیر را با قیمتی پایین‌تر از ارزش واقعی خود خریداری کنند. ناگفته پیداست که به چه علت مشتریان دیگر با قیمتی پایین‌تر هم راضی به خریداری این ملک نیستند!

طبق گزارش کشتی، کاپیتان بنجامین بریگز و خدمه‌اش در ۷ نوامبر ۱۸۷۲، روی کشتی مری سلست، از بندر نیویورک به سمت جنوای ایتالیا حرکت کردند. کشتی مذکور در داستان واقعی ارواح حامل الکل واسرشته، هفت خدمه و همسر و دختر بریگز بود.

از نگاه مشاور خانواده این داستان چند نکته مهم و آموزنده دارد:

به گزارش گروه رسانه‌های عمومی غیرانتفاعی کالیفرنیای جنوبی، مردم محلی مدت کوتاهی پس از آن، این هتل را «خودکشی» نامیدند.

صاحب فروشگاه یه نگاه به عروسک انداخت و گفت: “متاسفم خانم. اون عروسک دلقک فروشی نیست. “

متأسفانه، هیچکدام نتوانستند مدت زیادی از این عمارت لذت ببرند. خانم پیتوک در سال ۱۹۱۸ و همسرش یک سال بعد از او، درگذشتند. نوه آن‌ها، پیتر گانتنبین، در سال ۱۹۵۸ تلاش کرد خانه را بفروشد، اما به دلیل خسارتی که طوفان ایجاد کرده بود، نتوانست.

وقتی وارد اتاق خواب مولی شد، تقریبا چشماش سیاهی رفت… توی اتاق، بدن مولی انگار که توی حوضچه خون افتاده بود.

او گفت: «چیزهایی که در آن‌جا اتفاق افتادند بسیار ترسناک بودند. هنوز هم صحبت در مورد آن، مرا متأثر می‌کند.»

مغز دخترک وحشت زده، سریع شروع به کار کرد. هر دو در جلو را قفل کرد. سپس روی صندلی عقب پرید و درهای عقب را نیز قفل کرد.

وحشت آمیتیویل: یک داستان واقعی ارواح ترسناک یا چیزی شوم تر؟

Report this page